همه چی 98: یک روز دو دوست با هم و با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور می کردند.بعد از چند ساعت سر موضوعی با هم اختلاف پیدا کرده و به مشاجره پرداختند.وقتی که مشاجره آنها بالا گرفت ناگهان یکی از دو دوست به صورت دوست دیگرش سیلی محکمی زد .بعد از این ماجرا آن دوستی که سیلی خورده بود بر روی شنهای بیابان نوشت :

ادامه مطلب

داستان پند آموز «بخشیدن هنر است»

دوست ,هم ,سیلی ,مشاجره ,بیابان ,زد ,با هم ,دو دوست ,بعد از ,محکمی زد ,دیگرش سیلی

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دیجی کارا دختران ورزشکار می نویسم تا بماند یادگار زندگي آرام تولید کننده سینی کابل 33530243 نردبان کابل|لوله برق فولادی،گالوانیزه،لوله فلکسیبل برق سیچان بلاگ کافه داستان ♪ ... Cafe Dokhtarone ...♪ شهریار جنگل گودرز صادقی (Goudarz Sadeghi)